باورش نمشود که بالاخره قرار است این اتفاق بیفتد. سونامی و باقی اژدها کوچولوهای سرنوشت،
دل به زیر دریا می زنند تا قلمرو و دریا را پیدا کنند. سونامی که سال ها قبل از گرم خانه ی سلطنتی دزدیده شده بود،
حالا بی صبرانه منتظر است تا با افراد قبیله اش ملاقات کند و دوباره به آغوش گرم مادرش، ملکه کورال برگردد.
ولی بازگشت سونامی به قلمروی که هیچ وقت ندیده است.
آن طور که تصور می کرد اتفاق نمی افتد. ملکه کورال با آغوش باز از او استقبال می کند ،اما سال هاست
که یک قاتل وارثان ملکه را به قتل میرساند و شاید سونامی هدف بعدی اش باشد.
اژدها کوچووها به قلمرو دریا پناه می آورند، اما این اقیانوس پر است از رمز و راز و خیانت: شاید حتی مرگ در کمینشان باشد.