هنر اجتماعی، هنری با موضوعات اجتماعی یا سیاسی نیست؛ بلکه هنری با مواضع انتقادی است. آنچه هنر انتقادی ارائه میدهد، تصویر فقرونداری و بیماری نیست، بلکه نمایش بیرحمی و بیتفاوتی انسانها نسبت به یکدیگر و مسائل مشترک است. در این کتاب به موضوعاتی چون فقر و جنگ پرداخته شده که کمتر در کانون پژوهشهای هنر قرار دارند. همچنین تلاش شده حساسیت اجتماعی هنرمندان تبیین گردد و بر مواضع اجتماعی هنر تأکید شود.
اگر در پایان هر روز کاری خستهوکوفته هستید و از عملکردتان راضی نیستید، به احتمال زیاد ایراد از کارنکردنتان نیست، مدل کاری اشتباهی که دارید وقت و انرژی شما را هدر داده است، و بهرهوریتان را پایین آورده است. درواقع بهرهوری به معنای کار انجام بیشتر با سرعت بیشتر نیست، بلکه دربارهی گرفتنِ نتیجه است.
افراد موفق کار خود را براساس پیامدها ارزیابی میکنند، نه میزان فعالیتشان. در مقابل اغلب افراد ناموفق با وجود کار بیشتر بهرهوری کمتری دارند، چرا؟ به دلیل سیستم بهرهوری اشتباهی که دارند؛ تلهای که اغلب افراد در آن گرفتار میشوند.
مایکل هایِت، مدرس جهانی بهرهوری، سیستمی جدید و کاربردی برای بهرهوری ایجاد کرده که بر مبنای نتایج است. هایت در کتاب هنر دستیابی به تمرکز راه رسیدن به نتایج بیشتر و بهتر را به ما یاد میدهد و نکتهی جالب ماجرا این است که در این روش زمان کمتری درگیر بهدستاوردن این نتایج هستیم؛ چیزی که این روزها در دنیایی پر از هیاهو و حواسپرتی حکم کیمیا را دارد برایمان.
این کتاب راهنمایی مفید و کاربردی است برای یافتن تمرکز در کار و زندگی و در نتیجه افزایش کیفیت کار و زندگی. به قول اولیور برکمن زندگیمان در نهایت چه خواهد بود جز مجموع تمام چیزهایی که بر آنها تمرکز کردهایم؟
بحث محوری کتاب حاضر این است که تلاش برای در هم تنیدن ویژگیهای گوناگون و گاه متناقض، کلی هماهنگ را ارائه میکند که هم مسئله اصلی فلسفه است و هم مسئله اصلی زندگی، و مدل هر دوی اینها، مدلی درنهایتِ هماهنگی و جذابیت، سقراطِ کارهای نخستینِ افلاطون است.
این کتاب رنجهای شما را به ابزار، زخمهایتان را به قدرت، و مشکلاتتان را به مشکلاتی معمولیتر تبدیل می کند. این پیشرفتی واقعی است. این کتاب را به چشم راهنمایی برای رنجهایتان بنگرید؛ راهنمایی برای چگونگی رنج کشیدن آسانتر و معنیدارتر. با شفقت و فروتنی بیش تر نگاهش کنید. این کتابی است دربارهی برداشتن قدمهای سبکتر با وجود بارهای سنگین روی دوشتان، درباره آرامش بیشتر در برابر بزرگترین ترسهایتان و خندیدن به اشکهایتان در همان حالی که از چشمتان سرازیر است.
این کتاب به شما یاد نمیدهد چطور به دست بیاورید یا بیندوزید، بلکه یاد میدهد چطور ببازید و رها کنید. به شما یاد میدهد چطور سیاههای از زندگیتان بسازید و همه چیز جز مهمترینها را خط بزنید. به شما یاد میدهد چشمانتان را ببندید و مطمئن باشید که میتوانید خودتان را به پشت رها کنید، و اگر زمین خوردید اشکالی ندارد. به شما میآموزد که دغدغههای کمتری داشته باشید. به شما میآموزد که سعی نکنید.
سقراط و افلاطون نسبت به سوفسطائیان دیدگاهی منفی داشتند و آنها را افرادی میدانستند که در قبال دریافت اجرت و بیتوجه به حقیقت و عدالت به دیگران میآموختند چگونه هر ناراستی را راست و هر راستی را ناراست جلوه دهند. بنابراین آنها از سفسطه به این معنا نفرت داشتند. چرا که خواهان دستیابی به خیر و حقیقت بودند. آیا مقصود آرتور شوپنهاور از نگارش کتاب «هنر همیشه بر حق بودن» تمرینی در باب تعریض بوده؟ این جستار توصیههای عملی نیشداری درباره چگونگی غلبه بر خصم در مجادله بیان میکند، توصیههایی که بیهیچ عذر و بهانهای ماکیاولیایی هستند.
میداند کیلومترها بین خانهی جدیدش در نیویورک و دوستش سام در لندن فاصله است.
میداند کارفرمای جدیدش آدم نازنینی است و همسرش رازی را از او پنهان میکند.
چیزی که لو نمیداند این است که با کسی آشنا خواهد شد که زندگیاش را زیر و رو میکند، زیرا این فرد او را یاد دوستی میاندازد و این یادآوری آزاردهنده خواهد بود.
لو نمیداند چه کند، ولی میداند هر تصمیمی بگیرد، اوضاع دیگر مثل سابق نخواهد بود.
آیا او باید به تجربههای جدید «بله» بگوید و با بیرون آمدن از منطقهی امن خود پذیرای چالشهای جدیدی شود؟
لو میخواهد بداند اگر عاشق کسی هستی، آیا برای داشتنش باید از رویاهایت دست بکشی؟ یا میتوان هر دو را با هم داشت و هیچ یک را فدا نکرد؟
رمان «هنوز هم من» نوشتهی جوجو مویز در ادامهی رمانهای محبوب «من پیش از تو» و «پس از تو» با ترجمهی مریم مفتاحی در ۶۱۴ صفحه از سوی نشر آموت منتشر شده است.
در این کتاب کامل,پنج کتاب خواهید دید: