ملانصرالدین روستایی عاقلی است. روز تولد حاکم، ملانصرالدین می خواهد به قصر برود و کمی انجیر تازه برای حاکم ببرد. اما نگهبان ها راهش نمی دهند، چون لباس هایش کهنه است. او به خانه می رود و بهترین لباس ها و کفش پوست اسبی اش را می پوشد و به قصر برمیگرده تا نقشه اش را عملی کند …
اینهمه حرف و حدیث پشت سر یک پسر و داییاش؟! مگر میشود؟ میگویند داییاش معتاد است و توی خانهشان جن دارند. اصلاً کسی که در محلهی جنآباد و پشت غسالخانه زندگی کند حتماً یک جای کارش میلنگد. افشین، باید از همهی اینها سر در بیاورد و بفهمد این چه موجودی است که با صدای بلند توی خانهی آنها فریاد میزند: اِن نوگی!
آنسوی دریای مردگان رمانی هیجانانگیز و خواندنی است که مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند. این کتاب دربارهی داستان دو دنیا، موجوداتی فراواقعی و و خطرهایی است که قهرمانان داستان با آن دستبهگریبانند. خواندن این اثر منحصربهفرد را از دست ندهید.
آنتون را میشناسید؟ پسربچهای شلوغ و شیطان که وقت بازی با دوستانش کلی ماجراهای بامزه دارد؟ مثل همه بچههای دیگر، او هم گاهی با دوستانش دعوا میکند. اما مهم این است که همیشه آخرش با هم آشتی میکنند و کیک و بیسکوئیت میخورند. شاید بپرسید سر چی دعوا میکنند؟ چیزهای خیلی ساده! مثلا این که آیا آنتون میتواند با کلاه شعبدهبازیاش لوکاس را غیب کند یا نه؟
آنتون دوستان خوبی دارد که گاهی به کمکش میآیند. مثل وقتی که قرار است آنتون همهی برگهای خشک را دسته کند، اما آخرین برگ را باد میبرد. آنتون و برگها را بخوانید تا ببینید آیا آنتون، لوکاس، گرتا و نینا موفق میشوند آن برگ را بگیرند یا نه؟
روبی راننده آژانس است و بجز سگ همه را سوار می کند. اوهر وقت مرغ و خروس و جوجه ها را می بیند آب از لب و لوچه اش سرازیر می شود. آنها هیچ وقت سوار ماشین او نمی شوند. او بیکار نمی نشیند و نقشه های خطرناک می کشد. سگ هم که با روباه دشمنی دارد یک نقشه ی خطرناک برای او می کشد.کدامشان موفق می شوند؟ این داستان چند پایان دارد. شما هم می توانید به پیروزی یا شکست آنها کمک کنید. بیایید توی داستان.یک پایان هم شما بنویسید.
همهچیز از کشیدن یک منحنی پیچ در پیچ شروع شد. وقتی که ادسون آرانتس دو ناسیمنتو و خرگوش هیمالیاییاش سر از داستان نویسنده درآوردند و همهچیز را به هم ریختند. قرار بود یک داستان واقعی با آدمها و نامهای واقعی نوشته شود، اما با ورود ادسون آرانتس دو ناسیمنتو و خرگوش هیمالیاییاش به ذهن نویسنده، خیال و واقعیت در هم شدند و …
جمشید خانیان نویسنده محبوب دیروز و امروز نوجوانان، با همان دقت و وسواس همیشگیاش، این بار داستانی برای نوجوانان و حتی بسیاری از بزرگسالان نوشته که در آن از زاویههای دیگری به یک فاجعه تاریخی، یعنی آتشسوزی سینما رکس آبادان، مینگرد.
فایتون پسر نگهبان خورشید است، اما این موضوع را باور نمی کند. برای همین تصمیم می گیرد به دیدن نگهبان خورشید برود. در آنجا برای قبول کردن موضوع، درخواست عجیبی از نگهبان خورشید می کند: او می خواهد یک روز ارابه ی خورشید را در آسمان حرکت دهد.
تنها ارتباط متیو با دنیای بیرون، پنجرهی اتاقش است که از آن زندگی روزمره ی همسایه ها را تماشا میکند و هر چیزی را که میبیند با دقت در دفترچه اش یادداشت میکند. وسواس متیو باعث شده برای دوری از میکروب، بیماری و آلودگی همیشه از دستکش یکبار مصرف استفاده کند، مدام دستهایش را بشوید و اجازه ندهد کسی وارد اتاق، یا همان حریم خصوصیاش شود. همین موضوع باعث شده متیو منزوی و تنها باشد و کمکم به خاطر همین وسواس و اختلال، مدرسه را رها کند و کل زندگی اش را پشت پنجره ی اتاقش بگذراند. متیو ماهیقرمز کوچکیست که گرفتار تنگ بلوری اش شده و بیرون از آن میمیرد.
کتاب ازدواج با خورشید، داستان دندانسوزنی، موشی شجاع و قوی است که میخواهد با قویترین موجود دنیا ازدواج کند. دندانسوزنی روزی کت و شلوار میپوشد و برای خواستگاری راهی میشود.
بازنویسی افسانهها، سهم بسزایی در انتقال فرهنگ به کودکان دارد و بسیار ارزشمند است. اکبرپور، با دستمایه قراردادن یک افسانهی قدیمی، مخاطب کودکش را در چالش «کی قویتر است» شریک میکند و به صورتی غیرمستقیم، این پیام را به کودک منتقل میکند که همیشه بزرگ و دست نیافتنی بودن دلیل بر قدرت و عظمت نیست.
تصویرگر این کتاب، حمیده خسرویان، با استفاده از رنگهای زنده و شاد و بته جقههایی که در زمانهایی نه چندان دور در لباسهای مردم ایران نقش اساسی داشتهاند، توانسته است هماهنگ با متن، خالق فضای سنتی و زیبایی باشد که لذت خواندن را برای مخاطب دوچندان می کند.
در یک دورهی زندگی
از سر گوزن قطبی ۱۰جفت شاخ میافتد.
دارکوب ۳۰ پناهگاه میسازد.
زرافه روی پوستش ۲۰۰ نقطه دارد.
اسب دریایی ۱۰۰۰ نوزاد بهدنیا میآورد.
اینها و خیلی چیزهای جذاب دیگر هستند که همه در یک دورهی زندگی جانوران اتفاق میافتند. در این کتاب با آنها آشنا میشوی. همه را بشمار!
«دنبالم بگرد!» اِما، آفتاب پرست کوچولوی ما، می خواهد با مامان بزرگش قایم موشک بازی کند.
اول اِما قایم می شود… بعد هم مامانی!
آیا این بازی اِما، مامان و مامانی را به هم نزدیک تر می کند؟
مجموعه داستانهای شگفتانگیز علم دریچهای است به ماجراهای خواندنی در تاریخ علم و فناوری. در این مجموعه با دورههای گوناگون پیشرفت علم و فناوری، دانشمندان بزرگ هر دوره و دستاوردها و ابزارهایی که زندگی ما را تغییر دادهاند، آشنا میشویم. جدولها و کادرهای حاشیهای کتاب، نقاط عطف تاریخ علم و فناوری را برجسته میکنند. هر کتاب دربردارندهی مجموعهای زیبا و متنوع از تصاویر و عکسهای مربوط به علم و فناوری است.
اگر ۵/۳ میلیارد سال عمر زمین را به اندازه ی یک ساعت در نظر بگیریم، دایناسورها در دقیقه ی ۵۶ به وجود می آیند و سه دقیقه بعد از بین می روند و انسان های امروزی در ۸/۵۹ ثانیه بعد از دقیقه ی ۵۹ ظاهر می شوند
اگر خورشید را به اندازه ی یک گریپ فروت در نظر بگیریم، زمین به اندازه ی یک دانه ی نمک و حتی بزرگ ترین سیاره یعنی مشتری، به اندازه ی یک نخود درشت خواهد بود. اگر عمر متوسط انسان ها را با تعداد ردپای آن ها روی شن نشان دهیم، مردم امریکا ۷۸ ردپا، اروپایی ها ۷۶ ردپا، مردم آسیا ۷۰ ردپا و مردم آفریقا ۵۸ ردپا از خود به جا می گذارند
اگر تمام آب روی زمین را با ۱۰۰ لیوان نشان دهیم، یک لیوان همه ی آبی را نشان می دهد که در دسترس ماست و برای حیات لازم است.
کوچک کردن مفاهیم و عددهای بزرگ در مقیاسی کوچک باعث می شوند دنیای خود را به صورتی متفاوت ببینیم و ارزیابی کنیم.
پی پی؟ اَه، اَه…
نه، نگویید. اَه اَه… به جایش بپرسید این پیپی مال کیه؟
پیپیها، شکلها و اندازههای مختلفی دارند و اطلاعات زیادی دربارهی حیوانات به ما میدهد. این کتاب ساده و جذاب این سؤال را دربارهی نمونهی پیپی هفت حیوان میپرسد. با جستجوی سرنخهای تصویری، مخاطبان خردسال یاد میگیرند تا چطور پیپی حیوانات را تشخیص
وقتی بیژن، پهلوان جوان ایرانی به جنگ با گرازها میرود تا آنها را به بند بکشد، سرنوشت او را به بند عشق منیژه، دختر افراسیاب تورانی گرفتار میکند و ماجرای عشق دو دلداده آغاز میشود. عشق میان برف و آفتاب…
در این کتاب فرهاد حسنزاده، نویسندهی توانای ادبیات کودک و نوجوان، داستان بیژن و منیژه از شاهنامهی فردوسی را با هنرمندی و با زبانی ساده برای نوجوانان بازآفرینی کرده است.
اگر یک پسربچه ی واقعی دم در بیاورد چه اتفاقی می افتد؟ او متوجه می شود که یک جادوگر او را طلسم کرده است. معلوم است که او بیکار نمی نشیند. بالاخره همه چیز برعکس می شود؛او صاحب طلسم جادویی می شود. می تواند از همکلاسی هایش که او را مسخره کرده اند انتقام بگیرد و یا کارهای دیگری انجام دهد. شما باید کمک اش کنید. بیایید توی داستان. یک پایان هم شما بنویسید.
سگ، پادشاه می شود و دستورهای عجیبی صادر می کند.او همه ی حیوانات را مجبور می کند تا واق واق کنند و استخوان بخورند.بعد از مدتی کلاغ و گربه و شیر وخرس وگنجشک و…تصمیم می گیرند پادشاه را عوض کنند. به نظر شما حیوانی مثل الاغ برای پادشاهی مناسب است یا حیوانی مثل تنبل. شما حق رای دارید. بیایید توی داستان. یک پایان هم شما بنویسید.
کتاب حاضر داستانی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (د) و (ه) نگاشته شده است. نویسنده داستان را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «آنها از اول بچههای راهآهن نبودند. تصور نمیکنم که تا آن موقع به راهآهن هیچ فکری هم کرده بودند، جز اینکه آن را وسیلهای برای رسیدن به «ماکسیلین» و «کوک»، پانتومیم، باغوحش و مادام «تسو» بدانند. آنها فقط بچههایی عادی بودند که با پدر و مادرشان در یک خانه ییلاقی معمولی با نمای آجر قرمز زندگی میکردند».
حتی با اینکه از خانهی ما فقط چهار دقیقه تا مدرسهام راه است، من بیشتر وقتها دیر میرسم به مدرسه.
معمولاً دلیلش این است که من و درِک (بهترین دوستم و همسایهی دیواربهدیوارمان) سر راه مدرسه کمی (خب، کلی) «گپ» میزنیم. بعضی وقتها دلیلش این است که حواس من پرت میشود به آدامسهای میوهای و ویفرهای کاراملی مغازه. هر از گاهی هم دلیلش این است که من یک کوه کارهای خیلی مهمتر دارم.