هر کس در دنیای مدرن امروز چه چیزی را باید بداند؟ جواب روانشناس مشهور جُردن بی. پیترسون به این سؤال که از مشکلترین سؤالات است، به طور اختصاصی حقایق به سختی به دست آمدهی سنت دیرین را با آشکارسازیهای جذابِ تحقیقات پیشرفته علمی ادغام میکند.
دکتر پیترسون با زبانی طنز، شگفت آور و آموزنده به ما میگوید که چرا دختران و پسرانِ مشغولِ اسکیت سواری را باید تنها رهایشان کرد، چه سرنوشت تلخی در انتظار آنهایی است که بیش از حد انتقاد میکنند و چرا هر وقت گربهای را در خیابان میبینید، همیشه باید نوازشش کنید
ممکن است به دلیل مشغلههای روزمره، ابراز عشق را فراموش کنیم. ما تعریف کردن را از یاد میبریم، هدیهای به مناسبت عشق نمیدهیم، عاشقانه همسرمان را در آغوش نمیگیریم. هر آنچه نشاندهندهی عشق و علاقه است را یا بیان نمیکنیم یا بهدرستی انجام نمیدهیم. کتابی که در دست دارید، در مورد بیان و شنیدن عشق است، آنهم شفاف. بدون هیچ ترفند یا روانکاوی. فقط به شما میآموزد با زبان همسر خود، به او ابراز عشق کنید.
در واقع ایده اصلی کتاب 5 زبان عشق، این است که ما انسان ها، همانگونه که به زبان های مختلفی صحبت می کنیم (فارسی، انگلیسی، چینی و …)، زبان عشقی متفاوتی هم داریم. دکتر گری چاپمن با بررسی و تحقیقات زیادی، به 5 زبان عشق کلی رسیده است. هر کدام از ما تا حدی همه این موارد را داریم ولی بطور خاص، یک یا دو مورد از آنها زبان اصلی عشق ماست. ما فقط در صورتی عشق ابراز شده از طرف مقابلمان را به خوبی دریافت می کنیم که به زبان عشق خودمان ابراز شده باشد.
مالکوم گلَدوِل در کتاب شگفتانگیز از ما بهتران (استثنائی ها)، ما را در سفری ذهنی به دنیای از ما بهتران میبرد؛ بهترینها و درخشانترینها، مشهورترینها و موفقترینها! او میپرسد: چه چیزی باعث موفقیت این افراد میشود؟
او معتقد است ما بیش از حد به اینکه افراد موفق چگونه هستند توجه میکنیم و توجه بسیار اندکی به این نکته داریم که آنها از کجا آمدهاند؛ از چه فرهنگی، از چه خانوادهای، از چه نسلی و با چه تجارب خاصی که در طول تربیت و رشدشان کسب کردهاند. از همین رو در مقالهای تحت عنوان شما مقصر هستید. چرا؟ چون موفق نشدید! به تفصیل به این موضوع پرداختهایم.
در طول مسیر این سفر، او به توضیح رازهای میلیونرهای حوزه برنامهنویسی و تکنولوژی و کارآفرینان موفق، چیزهایی که برای یک ورزشکار حرفهای شدن لازم است، اینکه چرا آسیاییها در ریاضی قویتر هستند و چیزی که گروههای برتر موسیقی را متمایز میکند، میپردازد.
از ما بهتران به صورتی روشنگرانه و سرگرمکننده، نقطه عطفی است که همزمان شما را حیرتزده و آگاه نموده و تا مدتها بعد (و شاید برای همیشه) ذهنتان را درگیر خود خواهد کرد.
این کتاب ترجمه «Outliers: The Story of Success» است که توسط حامد رحمانیان، به فارسی برگردانده شده است.
در کتاب انعطافپذیری: پرورش استقامت، آرامش و شادی نوشته ریک هانسون و فارست هانسون، از طریق نمونهها و تمرینات زیاد، چگونگی رسیدن به آرامش ذهن و بهینهسازی فرصتها برای برقراری ارتباط با دیگران را میآموزیم.
مبنای این جمله زیبا، این دیدگاه است که بر اساس تجربه مثبت شخص و دیگران، بازسازی مغزهای ما بر ترویج خیرخواهی، سخاوت، قدردانی و شفقت استوار است.
یک ایده اساسی در روانشناسی و پزشکی وجود دارد که بیان میکند: مسیر زندگی شما تنها به سه عامل بستگی دارد: چگونگی مدیریت چالشها، محافظت از نقاط آسیب پذیر، و افزایش منابع. این عوامل در سه مکان قرار دارند: جهان، بدن و ذهن شما. هنگامی که عوامل و مکانها را ترکیب کنید، نه راه برای بهبود زندگی شما وجود دارد.
منابع ذهنی مانند اراده، عزت نفس و مهربانی، ما را به انعطافپذیری (تاب آوری) میرسانند. انعطافپذیری یعنی توانایی مقابله با ناسازگاری و فشار چالشها برای دستیابی به فرصتها. در حالی که قابلیت انعطافپذیری به بهبود ما بعد از خسارات و آسیبها کمک میکند، اما کارکرد آن بیشتر از این بهبودی است. انعطافپذیری واقعی باعث افزایش خوشبختی، احساس واقعی خوشحالی، عشق و صلح میشود. به طرز قابل توجهی، هر چقدر که تجربههای خوشبختی را در خود درونی کنید، باعث ایجاد ساختارهای قدرت درونی میشوید که به نوبه خود شما را بیشتر انعطافپذیر میکند. خوشبختی و انعطافپذیری یکدیگر را تقویت میکنند.
کلید اصلی، شناختن چگونگی تبدیل تجربیات گذرا به منابع داخلی پایدار در مغز شما است. این یک انعطافپذیری عصبی مثبت است و نویسندگان در کتاب انعطافپذیری: پرورش استقامت، آرامش و شادی (how to grow an unshakable core of calm, strength, and happiness) به شما نشان میدهند که چگونه از آن برای افزایش رفاه و آسایش استفاده کنید.
تغییر ذهن برای بهتر شدن، به معنای تغییر مغز است. مغز به طور مداوم و با یادگیری از تجربیات، خود را تغییر میدهد. هنگامی که بارها و بارها یک «مدار» را در مغز خود میسازید، آن را تقویت میکنید. یاد میگیرید آرامتر یا مهربانتر باشید، همانطور که هر چیز دیگری را یاد میگیرید: از طریق تمرین مکرر.
ما منابع روحی را در دو مرحله توسعه میدهیم. یک، باید آنچه را که میخواهیم رشد دهیم، تجربه کنیم، مانند احساس سپاسگزاری، دوست داشتن و یا اعتماد به نفس. دومین مورد که بسیار مهم است: ما باید این تجربه گذرا را به یک تغییر پایدار در سیستم عصبی تبدیل کنیم. در غیر این صورت هیچ بهبود، رشد و یادگیریای وجود نخواهد داشت. حقیقتا داشتن تجربههای مفید و لذتبخش، کافی نیستند. این یک ضعف اساسی در روانشناسی مثبتنگر، آموزش منابع انسانی، مربیگری و رواندرمانی است. مردم بسیاری از تجربیات مفید بر روی مغزشان را هدر میدهند. اما فقط با کمی تلاش، میتوانید به آنها کمک کنید تا اثرات پایداری را ایجاد کنند.
اگر چه ممکن است پیچیده به نظر بیاید، اما در واقع ساده و شهودی است. مغز از طریق شلیک نرونها از پنج تا پنجاه بار در یک ثانیه، طوری عمل میکند که میتوانید انعطافپذیری و خوشبختی را چندین بار در روز افزایش دهید، هر بار در یک دقیقه یا کمتر. این یک تعمیر سریع نیست. شما باید بر روی مغز به همان شیوهای کار کنید که بر روی یک عضله کار میکنید تا آن را تغییر دهید: هر بار، مقداری تلاش کوچک که در طول زمان، بیشتر میشود. میتوانید به نتایج اعتماد کنید زیرا خودتان به دستش آوردهاید.
دکتر ریک هانسون (Rick Hanson)، روانشناس، عضو ارشد مرکز «Greater Good Science» در دانشگاه برکلی و نویسنده پرفروش نیویورک تایمز است. کتابهای او شامل خوشبختی، مغز بودا، تنها یک چیز، و تربیت مادر است که به 26 زبان در دسترس است. او «بیانیه ذهن دانا» را سردبیری میکند و دارای برنامههای صوتی متعددی است. فارغ التحصیل ممتاز از UCLA و بنیانگذار موسسه Wellspring علوم اعصاب و معرفت اندیشمندانه است. او برای سخنرانی در ناسا، آکسفورد، استنفورد، هاروارد و سایر دانشگاههای بزرگ دعوت شده و در مراکز مراقبه در سراسر جهان آموزش داده است. دکتر هانسون متولی سابق دانشگاه سیبروک است و در هیئت مدیره مرکز مراقبه راک اسپیریت خدمت میکرد و رییس هیئت مدیره FamilyWorks بود که یک سازمان اجتماعی است. او در سال 1974 مراقبه را آغاز کرد، در چندین سنت آموزش دیده است و یک اجتماع مراقبه هفتگی در سان رافائل، کالیفرنیا را رهبری میکند. از صخرهنوردی لذت میبرد و با همسرش، دو فرزند بالغ دارند.
فارست هانسون (Forrest Hanson) نویسنده و مشاور تجاری است. او وب سایت Eusophi را که برای به اشتراک گذاشتن محتوای با کیفیت بالا از کارشناسان در زمینه خوشبختی، سلامتی، ثروت و حکمت است، سردبیری میکند. او فارغالتحصیل دانشگاه برکلی است، در منطقه خلیج سانفرانسیسکو زندگی میکند و به عنوان یک سرگرمی جدی به رقص میپردازد.
برخی نظرات دربارۀ کتاب انعطافپذیری:
- کتاب انعطافپذیری، با بزرگمنشی و ظرافت نوشته شده و مقدماتی از بینش و مهارتهای عملی را برای مواجهه نیرومندانه با سختیها ارائه میدهد. یک راهنمای زندگی که با مشاهدات شخصی منصفانه و حمایت تحقیقات علمی تدوین شده است. (دکتر استیون پورگز، دانشمند و استاد روانپزشکی دانشگاه کارولینای شمالی)
- در هرج و مرج ناشی از نااطمینانی و سختی، یک فرد آرام در یک اتاق میتواند تمام تفاوتها را ایجاد کند و ریک هانسون به ما نشان میدهد که چگونه آن شخص باشیم. انعطافپذیری از روشهای بسیار قابل دسترس برای غلبه بر سوگیری منفی مغز و یافتن راهی به شادابی است. این کتاب یک منبع بیشمار و هدیهای برای سلامتی است. (دکتر کریستوفر گرمر، استاد دانشکده پزشکی هاروارد؛ نویسنده کتاب راه صحیح خودشفقتی)
- این راهنمای روشن، جامع و صریح، یک مجموعه علمی از شیوههای ساده و حکمت روشنی برای دنیای پرچالشی است که هر روز با آن مواجهیم. (فرانک اوستاسسکی، نویسنده کتاب پنج دعوت)
- انعطافپذیری یک کتاب مبتنی بر عقل و دلسوزی است. راهنمایی زیبا برای کمک به تعادل، شادی و سلامت. هنگام خواندن این صفحات، به معنای واقعی کلمه، صداهای صادقانه و صریح ریک و فارست احساس میشود که ما را هدایت میکنند تا عاقلتر و روشنفکرتر شویم. این واقعا یک پیشنهاد ویژه و نادر است. (دانیل جی سیگل، نویسنده کتاب ذهن: سفر به قلب انسان و آگاهی)
- این کتاب بر اساس علم مغز و روانشناسی مثبت است و گنجینهای از بهترین شیوههای حفظ شادی پایدار و غیرقابل انکار است. این دقیقا همان چیزی است که ما از ریک هانسون انتظار داریم: یک کتاب عملی، تجربی، قابل خواندن و عمیقا عاقلانه. (دکتر باب اِستَل، نویسنده راهنمای کاهش استرس ذهنآگاهی؛ زندگی با قلب باز)
جملات برگزیده کتاب انعطافپذیری:
- آموزش توجه کردن، بهترین نوع آموزش خواهد بود.
- سختی در روح و روان است، نه در عضلات.
- بسیاری از مردم برای آنچه نیستند ارزش بیشتری قائلند و آنچه هستند را کمارزش میدانند.
- آسمان، تو هستی، باقی چیزها، فقط هوا است.
- خرد، خوشبختی بزرگتر را نسبت به خوشبختی کوچکتر انتخاب میکند.
- ترجیح میدهم با یک دوست در تاریکی قدم بزنم تا به تنهایی در نور.
- عاقل کسی است که صلحجو، صمیمی و شجاع است.
در بخشی از کتاب انعطافپذیری میخوانید:
روابط از تعاملات ساخته شده است، و تعاملات از ارتباطات ساخته شده است، مانند رفت و برگشت توپ در بازی تنیس. هنگامی که نوبت شما برای «ضربه زدن به توپ» است، طیف وسیعی از گزینهها را بسته به آنچه شخص مقابل گفته است، در اختیار دارید. برخی از این گزینهها عاقلانهتر است.
حکمت یک کلمه فانتزی است، اما در ترکیبی از مهارت و خوبی خلاصه میشود. هنگامی که صحبت میکنید، تمام چیزی که میتوانید انجام دهید این است که هدفگذاری کنید تا طیف گزینههایتان پایان خوبی داشته باشند. سپس فرد مقابل چیزی را در پاسخ خواهد گفت، توپ مکالمه را به سمت شما میفرستد و شما فرصتی دیگر برای برگرداندن آن، تا جایی که ممکن است به صورت عاقلانه، دارید. این روش نگاه کردن به تعاملات، یک جنبه از فضیلت یکطرفه است: این موضوع بر مسئولیت شما در مورد آنچه میگویید تاکید میکند و آرامشی را در ذهن به ارمغان میآورد که از دانستن اینکه بهترین کاری را که میتوانستید، انجام دادهاید، ناشی میشود. این همچنین، علاقه شخصی را مشخص میکند تا مسائل مربوط به آن را کاهش دهد، مانند تن صدای شما یا یک انتخاب بد کلمه، که دیگران میتوانند بر آن تمرکز کنند تا از بحث در مورد آنچه شما در تلاش برای صحبت کردن در مورد آن هستید، اجتناب کنند.
معنی سخن گفتن عاقلانه، به طور واقعی چیست؟ درباره یک رابطه یا یک تعامل که اخیرا برایتان چالشبرانگیز بوده است، فکر کنید شاید گفتگوهایی که به دعوا یا سکوت اجباری غیر دوستانه تبدیل شدهاند و ببینید که چگونه پیشنهادات زیر ممکن است کمک کنند.
شرح شغل رسمی ما هرچه که باشد، ما همه انگیزه دهندگانی پارهوقت هستیم. با توجه به اینکه انگیزش از بخشهای اصلی زندگی ماست، واقعا چقدر نسبت به آن آگاهی داریم؟ واقعا چقدر از چگونگی عملکرد و نقش آن در زندگیمان میفهمیم؟ فرض بر این است که انگیزش از پاداش خارجی مثبت مشتق میشود. این را انجام بده، آن را بگیر. اما چه میشود اگر داستان انگیزش در واقع بسیار پیچیدهتر، بغرنجتر و سحرآمیزتر از چیزی باشد که ما فرض میکنیم؟
این کتاب، جنگل ذات درست انگیزش را، و نیز بیبصیرتی ما در رابطه با پیچیدگی و قوتهای آن را بهخوبی کاوش میکند. امیدوارم این کتاب نوری بر این جهان پیچیده، زیبا و ژرف انسان و روانشناسی باشد. انگیزش، دشتی سرشار از درختان در هم تنیده، رودخانههای کشف نشده، حشرات تهدیدآمیز، زمینهای کشاورزی و پرندگان رنگارنگ است. این دشت اجزاء بسیاری دارد که ما فکر میکنیم اهمیت دارند اما اینطور نیست. حتی بیشتر، سرشار از جزئیات غیرمتعارفی است که ما کاملاً نادیده میگیریم و فکر میکنیم هیچ اهمیتی ندارند، ولی بسیار مهمند.
انگیزش دقیقاً چیست؟
یان مورگان کرون و سوزان استبایل در کتاب بازگشت به خود: خودشناسی از طریق اینیاگرام، مطالب متفاوتی را در زمینه انواع تیپ شخصیتی در اینیاگرام به شما آموزش میدهد که میتوانید توسط آن جهان را از دید سایر افراد ببینید و بدانید که آنها چگونه فکر، احساس و عمل میکنند.
چیزهایی که در مورد خودتان نمیدانید، میتواند به خودتان و روابطتان صدمه برساند. آیا برای این که بدانید چه کسی هستید و چه ویژگیهایی دارید، کمک میخواهید؟
انیاگرام یک سیستم شخصیت شناسی تقریبا قدیمی است که با دقتی تعجب برانگیز و باور نکردنی، نمایش میدهد که شخصیت انسانی چگونه کدگذاری شده و کار میکند؛ چه به لحاظ منفی و چه به لحاظ مثبت، یان مورگان کرون (Ian Morgan Cron) و سوزان استبایل (Suzanne Stabile) در کتاب بازگشت به خود (The road back to you) نگاهی تازه، عملی و کامل به این سیستم شخصیتشناسی انداختهاند.
بر اساس آموزشهای اینیاگرام، نه سبک شخصیتی متفاوت در دنیا وجود دارد، یکی از چیزهایی که به طور طبیعی در دوران کودکی برای تحمل کردن شرایط و احساس امنیت داشتن، به سمت آن میرویم و آن را میپذیریم. هر «نوع» یا «عدد» دارای یک روش متمایز برای دیدن دنیا و یک انگیزه اصلی که به شدت تحت تأثیر چگونگی تفکر، احساس و رفتار این «نوع» قرار میگیرد، است.
اما آیا تنها 9 نوع شخصیت اساسی در یک سیاره بیش از هفت میلیارد نفری وجود دارد؟ همانطور که برای رنگها، طیفهای متفاوتی وجود دارد برای انواع شخصیتها نیز طیفهای مختلفی وجود دارد. یعنی انواع بیشماری از هر «شماره» وجود دارد، برخی از آنها شاید به همان شیوهی شما ارائه شوند و تعداد زیادی از آنها در ظاهر مانند شما نباشند ولی همه شما هنوز هم انواع متقاوتی از همان تیپ و نوع اصلی هستید.
هدف از دانستن «شماره» یا «نوع» اینیاگرام - اصطلاحاتی که در این کتاب به جای یکدیگر به کار می روند - حذف یا جایگزینی شخصیت شما با یک شخصیت تازه نیست. این کار نه تنها امکانپذیر نیست، بلکه میتواند یک ایده بد باشد. شما به یک شخصیت نیاز دارید وگرنه به مهمانی دعوت نخواهید شد. هدف اینیاگرام توسعه خودشناسی و یادگیری نحوه تشخیص و شناسایی بخشهایی از شخصیتهایمان که ما را محدود میکنند، است. بنابراین میتوانیم دوباره به صادقترین و بهترین شخصیت خودمان برسیم. اینیاگرام نام خود را از واژه یونانی ennea به معنی عدد نه و واژه gram به معنی طرح یا شکل گرفته است.
جملات برگزیده کتاب بازگشت به خود:
- یا من را رهبری کن، یا من را دنبال کن و یا از مسیر من بیرون برو.
- نمیتوانید صلح را با اجتناب کردن از زندگی پیدا کنید.
- کمالگرایی صدای ستمگر و دشمن مردم است.
- میخواهم خوشحال باشید، اما میخواهم دلیلش من باشم.
- اگر تا به حال احساس تنهایی یا غریبه بودن را داشتهاید، هرگز به طور کامل ترکتان نمیکند.
- مادامی که برای بدترین شرایط آماده میشوید، زیانی ندارد که به بهترین حالت امیدوار باشید.
- فقط به چیزهای شاد فکر کنید و قلبتان، با بالهایش پرواز خواهد کرد!
در بخشی از کتاب بازگشت به خود میخوانید:
بسیاری از پنجهایی که میشناسم میگویند که با والدینی مداخلهگر یا احاطهگر بزرگ شدهاند، در حالی که دیگران کودکیشان را به این صورت توصیف میکنند که کمبود محبت یا تعامل عمیق معنادار با سرپرستانشان داشتهاند. این کودکان پنجی حساس و آرام هستند، به قلمرو اندیشههای خودشان پناه میبرند که در آن میتوانند از خودشان در مقابل والدین سلطهگرشان را دفاع کنند و یا از آنها مخفی شوند و همچنین خارج از دید دیگران بر روی احساساتشان کار کنند.
پنجها در کودکی، کنجکاو، تخیلی و با تنها بودن راحت هستند. بسیاری از آنها نابغههای رایانهای و کتابخوانهای سیریناپذیر هستند که از جمعآوری چیزها لذت میبرند. دوست پنج من، دن، با شش خواهر و برادر سرکش، در یک خانه کوچک در منطقه روستایی در تگزاس رشد کرده است. برای فرار از ضرب و شتم، نیمی از اتاقک ابزار پدرش را به یک پناهگاه تبدیل کرده بود.
من یک میلیون ساعت را در آن پناهگاه، صرف خواندن ارباب حلقهها و از هم باز کردن چیزها برای اینکه کشف کنم چطور کار میکنند، کردم. آن جایی بود که من و دوستانم، برای اولین بار به دنیای برنامهنویسی کامپیوتر وارد شدیم. برادرها و خواهرهای من پر سروصدا، برونگرا و به دنبال جلب توجه بودند، در حالیکه من واقعا آن را نمیخواستم. نمیتوانستم مادرم را مقصر بدانم اگر یک شب سر میز شام به من نگاه میکرد و میگفت: «وایستا، تو کی هستی؟»
پائول تاف در کتاب بینالمللی و پرفروش خود یعنی «کودکان چگونه موفق میشوند» نشان داد که صفات فردی مانند پشتکار، کنترل فردی و پیروی از وجدان نقشی حیاتی در موفقیت کودکان ایفا میکنند.
اکنون، او در این کتاب (به کودکان کمک کنیم تا موفق شوند)، گامهای عملی را بیان میکند که بزرگسالان، از والدین و معلمان گرفته تا سیاستگذاران و بشر دوستان میتوانند برای بهبود شانس موفقیت هر کودک استفاده کنند، هرچند شرایط این کودکان وخیم باشد. او تحقیقات اخیر را در روانشناسی و علم عصبشناسی مطرح میکند تا نشان دهد چگونه خلق یک محیط مناسب، چه در خانه و چه در مدرسه، میتواند صفات فردی مورد نیاز برای موفقیتهای آتی را به همراه آورد.
تاف یکبار دیگر ما را تشویق میکند تا به روشهای نوین مواجهه با بحرانهای دوران کودکی بیندیشیم. او معتقد است که باید بهجای تلاش برای آموزش مهارتهایی نظیر ثبات و خودکنترلی، بر مواردی از محیط کودکان (هم خانه و هم مدرسه) تمرکز کنیم که به شکوفایی آنها کمک میکند. تاف با بررسی آخرین تحقیقات روانشناسی و عصبشناسی، بینشها و استراتژیهایی را برای شیوههای نوین برخورد با مسائل و مشکلات کودکان پیشنهاد میدهد، روشهایی که به موفقیت تعداد بسیار بیشتری از کودکان منجر میشود.
«خود برتر؛ خودت باش، تنها کمی بهتر!» کتابی نوشته مایک بایر، مربی حرفهای رشد فردی و زندگی، بنیانگذار و مدیر عامل CAST Centers است؛ جایی برای مراجعه هنرمندان، ورزشکاران، مدیران و هر کسی که میخواهد با موفقیت و شادی زندگی کند.
بایر در این کتاب با شما بسیار روراست و بیتعارف درباره خودتان، زندگیتان، قابلیتهایتان و توانتان برای تغییر صحبت میکند. در این کتاب ۱۳ فصلی شما گام به گام با مایک بایر پیش میروید. در چهار فصل اول درباره پیریزی تغییرات زندگی میخوانید و برای رویارویی با آنها آماده میشوید. در فصلهای پنجم تا یازدهم کتاب شما یادمیگیرد که منظور از تغییر چیست و درک شفافتری از تغییرات پیدا میکنید. در فصل دوازدهم شما آمادگیهای لازم برای تغیر و بهبود را پیدا میکنید و در فصل انتهایی کتاب سفر خود در راستای رسیدن به خود برتر را آغاز میکنید.
در میان صفحات کتاب، مایک، مربی زندگی شما خواهد بود و در این سفر، شما را بهسوی مجموعهای از پرسشهای عمیق و برانگیزاننده هدایت میکند که احتمالا هیچگاه آنها را پیش از این از خود نپرسیدهاید.
او مردم را دقیقا همانگونه که هستند میبیند، بدون هیچ پیشقضاوتی و سپس آنها را بهتدریج و دلسوزانه بهسوی خود واقعی و اصالتشان هدایت میکند. طی مطالعهٔ این کتاب، وقتی جنبههای مختلف زندگی خود را در مسیر دستیابی به خود برتر واکاوی میکنید، کاملا متوجه این همراهی و نیز پیشرفت عظیم و هدفدار خود خواهید شد.
این کتاب دریچهای است به سوی خودکاوی و تجربه به زیستی با خود اصیل و معتبرتان.
چطور نگرانی در مورد کارهایی که باید انجام بدهیم را متوقف کنیم تا بتوانیم کارهایی را تمام کنیم که باید تمام کنیم و کارهایی را شروع کنیم که دوست داریم انجام بدهیم (راهنمایی از سر بیخیالی)
از جمله پرفروش های نیویورک تایمز
اثری دیگر از نویسنده کتاب پرفروش، جادوی تحولآفرین بیخیالی؛ سارا نایت
راهنمایی از سر بیخیالی و بدون هیچ قید و مرزی برای یک زندگی ساده اما رؤیایی
تابحال شده که خودتان را در محل کارتان گرفتار ببینید- یا حتی به مبل پذیراییتان چسبیده باشید- و درست همان موقع واقعاً بخواهید که از آن وضعیت یکنواخت به یکباره خلاص شوید و بالاخره به باشگاه ورزشی بروید و همان پروژهای «یک روزی انجامش خواهم داد» را شروع کنید که همیشه انجامش را به تأخیر انداختهاید؟ پس وقتش رسیده که خودتان را جمعوجور کنید.
سارا نایت این «ضد-استاد» مشهور در کتاب قبلی خود با عنوان جادوی تحول آفرین بیخیالی، خوانندگان را با مزایای پالایش روانی آشنا کرد. این کتاب شما را یک گام جلوتر میبرد و به شما کمک میکند کارهایی را ساماندهی کنید که میخواهید و باید انجام بدهید و شما را از چرخه مزخرف خودتخریبی نجات میدهد تا شادی واقعی را بهدست آورید و آن را حفظ کنید. در این کتاب با موضوعات زیادی آشنا خواهید شد، از جمله:
– قدرت تفکر منفی
– سه ابزار ساده برای جمعوجور کردن خودتان
– چطور میتوانید کمتر خرج کنید و بیشتر پسانداز کنید
– روشهایی برای مدیریت اضطراب، پرهیز از پرهیز و غلبه بر ترستان از شکست
– و هزاران کار فوقالعاده دیگر
تحسینها برای سارا نایت:
– «نابغه» کاسموپولیتن Cosmopolitan
– «راهنمای خودیاری که میتوان به آن قسم خورد» بوستون گلوب The Boston Globe
– «شادیآور… و واقعاً کاربردی» بوکلیست Booklist
آیا واقعا میخواهید نتایجی استثنائی در زندگی خود به وجود آورید؟ میخواهید یک رهبر قدرتمند، یک کارآفرین میلیونر، یک دانشآموز موفق یا یک متخصص حرفهای فروش باشید؟
خوب شما میتوانید! شما هم اکنون همه منابع ذهنی مورد نیاز برای رسیدن به هر نتیجه دلخواهی را در اختیار دارید....
خوب شما میتوانید! شما هم اکنون همه منابع ذهنی مورد نیاز برای رسیدن به هر نتیجه دلخواهی را در اختیار دارید. اکثر افراد فقط به دلیل نداشتن کنترل بر روی پتانسیل خود نمیتوانند زندگی خوبی داشته باشند.
در این کتاب، شما خواهید آموخت که چگونه کنترل زندگی خود را بر عهده گرفته و مسیر خود را به سمت موفقیت توسعه دهید. شما خواهید آموخت که چگونه موفقیت افراد استثنائی را تکرار کنید و این الگوها و استراتژیها را در خودتان ایجاد کنید.
در اینجا مثالهایی از آنچه میتوانید پس از خواندن این کتاب بدست آورید بیان میکنیم:
- فرمول اثبات شده و نهایی موفقیت برای رسیدن به هر آنچه در زندگی میخواهید
- فرمول طراحی و دستیابی به سرنوشت مطلوب خود
- چگونگی کنترل بر هر چیزی در زندگی
- تکنیک واحد برای شکستن عادات بد و ایجاد الگوهای مناسب
- رازهایی برای قبول مسئولیت حالات عاطفی خود برای عملکرد در اوج
- چگونگی کسب حالات اعتماد به نفس و انگیزش فوری
- چگونگی تبدیل شکستها و موانع به فرصتهای میلیون دلاری
- چگونگی تکرار موفقیت افراد در اوج
- و بسیاری موارد دیگر
اینها همان استراتژیهایی هستند که آدام خو برای تغییر خود از یک دانشآموز مردود، به یک کارآفرین میلیونر ٢6ساله به کار برد. همچنین این استراتژیها توانسته به هزاران دانشآموز و متخصص قدرت دهد تا به روابط بهتر و سلامت کامل دست یابند و به رشد فردی نائل گردند ... و حالا، این شانس به شما داده شده تا کاری مشابه انجام دهید.
هدف اصلی این کتاب این است که ضمن انتقال بخشی از یافتهها و نظریههای روانشناسی اخلاق، این امکان را به ما بدهد که عقاید اخلاقی متقابل و متفاوت را راحتتر بشنویم و درک کنیم. خصوصاً در فضای به شدت دوقطبی و جناحبندیشدهی امروز که هر تفکر سیاسی و دینی همیشه خود را حق میداند و دیگری را باطل، این کتاب میتواند کمک کند تا چند صدایی و گفتگو راحتتر شود و بحثهای پرتنش و اغلب بیفایده جای خود را به درک متقابل و گفتگوی سازنده دهد.
چرا تا این حد برایمان سخت است که با یکدیگر کنار بیاییم؟ همه ما مدتی است که در این وضعیت گیر افتادهایم. خب حداقل بیایید تمام تلاشمان را بکنیم تا بفهمیم چرا اینقدر راحت به گروههایی متخاصم تقسیم میشویم که هریک به حقانیت و درستکاری خود یقین دارند.
امیدوارم روش جدیدی برای فکرکردن درباره دو موضوع بسیار مهم، آزاردهنده و تفرقهانگیز در زندگی انسان، یعنی سیاست و مذهب، به شما عرضه کنم. در کتابهای آداب معاشرت، به ما گفته میشود نباید درباره این موضوعات بحث کرد؛ ولی من میگویم این کار را انجام دهید. سیاست و مذهبْ تجلی روانشناسی اخلاقاند و فهم آنها به نزدیکشدن افراد به یکدیگر کمک میکند. هدف من در این کتاب این است که مقداری از تندی، خشم و تفرقهانگیزی این موضوعات را بیرون بکشم و بهجای آنها حیرت، شگفتی و کنجکاوی قرار دهم.
—
هدف اصلی این کتاب این است که ضمن انتقال بخشی از یافتهها و نظریههای روانشناسی اخلاق، این امکان را به ما بدهد که عقاید اخلاقی متقابل و متفاوت را راحتتر بشنویم و درک کنیم. خصوصاً در فضای به شدت دوقطبی و جناحبندیشدهی امروز که هر تفکر سیاسی و دینی همیشه خود را حق میداند و دیگری را باطل، این کتاب میتواند کمک کند تا چند صدایی و گفتگو راحتتر شود و بحثهای پرتنش و اغلب بیفایده جای خود را به درک متقابل و گفتگوی سازنده دهد.
جاناتان هایت، نویسندهی این کتاب، یکی از شناختهشدهترین روانشناسان اخلاق به حساب میآید و در حال حاضر استاد دانشگاه نیویورک است. او در این کتاب سه حرف اصلی مطرح میکند که یادآوری هر کدام از این سه نکته به هنگام کشاکشهای اخلاقی سودمند خواهد بود.
یادگیری فرصت نامحدود انسان برای تجربه بی نهایت است و جای افسوس دارد اگر توان بی انتهای ما برای درک جهان با موانعی ساده و قابل تغییر محدود شود. کتاب «ذهن نامحدود» اثری ارزشمند در راستای شناسایی این موانع و ارائه راهکارهایی برای رفع آنها و دستیابی به بینشی نامحدود در درک و یادگیری است. جو بولر استاد دانشگاه استنفورد و نویسنده کتابهای پرفروشی همچون «طرز فکر ریاضی»، آموزگاری است که دهه ها را صرف مطالعه تاثیر باورها و سوگیری ها بر یادگیری کرده است. او در کتاب ذهن نامحدود این افسانه را که مغز ما ایستا و ثابت است به چالش کشیده و شش کلید ویژه را برای گشایش و تجلی توان بالقوه و نامحدود ما در یادگیری معرفی می کند. مطالعات او نشان می دهد که آن دسته از افرادی که به بالاترین سطوح موفقیت در هر زمینه ای دست می یابند، صرفا به دلیل یک برتری ژنتیکی به آنجا نرسیده اند؛ بلکه موفقیت آنها مرهون استفاده از کلیدهایی است که او در این کتاب رونمایی می کند. مغز ما «ایستا و ثابت» نبوده و کاملا توان تغییر، رشد، سازش پذیری و برنامه ریزی مجدد را دارد. آیا می خواهید در ریاضی پیشرفت کنید؟ یک زبان جدید را بیاموزید؟ نواختن گیتار را یاد بگیرید؟ کتاب بنویسید؟ حقیقت این است که هر کس در هر سنی می تواند هر چیزی را بیاموزد و خودِ نفسِ یادگیری عمیقا ما را دگرگون می سازد. این آن چیزی است که بولر به صورتی ظریف و زیبا در این کتاب در خصوص آن صحبت می کند. کارول دِوِک (نویسنده کتاب «طرز فکر»): جو بولر از آموزگاران نایاب و برجسته ای است که نه تنها از راز یک تدریس عالی آگاه است، بلکه می داند چگونه آن را به دیگر معلمان نیز منتقل کند. این فشار که باید همه چیز را بدانیم معضلی حقیقی است؛ اما بسیاری از افراد با آگاهی از دانش مغزی و علم به ارزش تقلا و گشودگی موفق شدند این باور را کنار بگذارند. چقدر پیش میآید که افراد با ترس از اینکه بهقدر کافی نمیدانند، وارد کلاس درس یا یک جلسه کاری شوند؟ حال اگر افراد این لحظاتِ ندانستن را بپذیرند و تمایل بیشتری به پذیرش دشواری و تقلا داشته باشند، چقدر رهاییبخش خواهد بود؟ انسانها باوری کذایی دارند مبنی بر اینکه همه چیز را باید بدانند. حال اگر این باور را کنار بگذارند و در عوض، از عدم اطمینان استقبال کنند، روش زندگیشان تغییر خواهد کرد و تعاملاتی سازندهتر را تجربه میکنند. اگر افراد با این رویکرد وارد مکالمات شوند، عملکرد شرکتها بهتر میشود، دوستیها گسترش مییابد و افراد در عین آرامش، کارایی و تأثیرگذاری بیشتری خواهند داشت.
قابلیتی وجود دارد که برخی افراد را از دیگران متمایز میکند؛ به راحتی قابل تشخیص است، ولی توصیف آن چندان آسان نیست. با آن میتوان جهان را تسخیر کرد و بدون آن نمیتوان حتی از ابتداییترین پتانسیلها پا را فراتر نهاد. این قابلیت، «اعتماد به نفس» است!
—
«کی و شیپمن هوشمندانه نقشی حیاتی را که اعتماد به نفس در توانایی زنان برای موفقیت بازی میکند، آشکار کردهاند. آنان توصیههایی عملی و رویای آیندهای پرامیدتر را در اختیار زنان قرار دادند.»
– شریل سندبرگ، مدیر ارشد اجرایی فیسبوک و نویسنده کتاب «تغییر مسیر»
امروزه قانون 20/80 (اصل پارتو) عمدتا در زمینهی بهرهوری کسبوکار و محل کار مطرح میشود. ما قصد داریم یک رویکرد متفاوت را در پیش بگیریم. قصد داریم این مفهوم ساده که باعث ایجاد تغییر در زندگی میشود را در تمامی جنبههای تجربهی روزانهتان اعمال کنیم. قانون 20/80 را ابزاری قدرتمند خواهید یافت که میتوانید از آن برای دستیابی به حداکثر رضایت از زندگی حرفهای، خانوادگی و روابطتان استفاده کنید. این قانون، میتواند تاثیر زیادی روی رژیم غذایی، تناسب اندام، امور مالی و آموزش شما داشته باشد. میتواند کسبوکار کوچکتان را در یک دوره شگفتآور کوتاه مدت، به سمت موفقیت قابل توجهی سوق دهد.
در کتاب سرسختی (Grit) که به سرعت وارد لیست پرفروشترینهای نیویورکتایمز شد، آنجلا داکورث (از پیشروان روانشناسی موفقیت)، به همه کسانی که به دنبال موفقیت هستند – شامل والدین، معلمین، ورزشکاران و فعالین کسبوکار و … – نشان میدهد که راز موفقیت به اندازهای که به اشتیاق و استقامت بستگی دارد، به استعداد وابسته نیست. او این مفهوم را «سرسختی» نامیده است.
داکورث همراه با بیان داستان زندگی خود، به عنوان دختری که همواره عبارت «تو نابغه نیستی!» را از پدرش میشنیده ولی اکنون یک فرد موفق و پیشرو در زمینه روانشناسی موفقیت و مشاوره کسبوکار است، نشان داده است که برای موفقیت، ترکیب ویژهای از اشتیاق و مداومت بلندمدت ضروری است.
او در این کتاب، خواننده را همراه خود به وضعیتهایی شدیدا چالشبرانگیز، نظیر دورههای آموزش ویژه نظامی، آموزش مدارس با شرایط بسیار بد، آزمونهای ملی و … برده و نشان میدهد که چگونه با ارزیابی هزاران مصاحبه با افراد موفق در زمینههای مختلف، به این راز موفقیت پی برده است.
برخی بینشهای ارزشمندی که در این کتاب ارائه شده است:
ضمن آموزنده، سرگرمکننده و حتی تغییر دهنده زندگی بودن، «سرسختی»، کتابی است که نشان میدهد زمانی که در شرایط چالشی و سقوط هستید، در ذهن شما چه میگذرد و چه چیزی باعث ایجاد تمایز میشود. چیزی که استعداد و یا شانس نیست، بلکه قدرت اشتیاق و پشتکار فرد است!
چه چیزی واقعا باعث موفقیت می شود؟!
با بررسی دانشی که در پشت عواملی که افراد بی نهایت موفق را از بقیه ی ما جدا میسازند وجود دارد، یاد می گیریم که چه کارهایی انجام دهیم تا به آنها شبیه تر شویم – و متوجه میشویم که چرا شبیه نبودن به آنها در برخی موارد خوب است.
کتاب به بررسی عواملی می پردازد که واقعا باعث موفقیت در زندگی، و نه صرفا پول در آوردن، می شوند.
کتاب عادتهای اتمی؛ روشی ساده و اثبات شده برای ایجاد عادتهای خوب و تغییر عادتهای بد (تغییرات کوچک، نتایج بزرگ)
*چاپ هجدهم*
این کتاب، به سبکی جالب و روان، به ما یاد می دهد که چگونه با شناخت عادتهای کوچک و مدیریت این عادتها، هر روز یک درصد بهتر شویم. هر روز یک درصد بهتر شدن، معادل سالی 37 برابر بهتر شدن است! به قول جیمز کلیر (نویسنده کتاب عادتهای اتمی)، همین رفتارها و عادت های کوچک است که تعیین می کند 5 سال بعد کجا هستیم و چقدر موفق شدهایم یا شکست خوردهایم!
باید چیکار بکنم، چطور باید زندگی کنم و به چه جور انسانی تبدیل بشم؟ خیلی از ما چنین سؤالهایی رو میپرسیم و البته توی شکل فعلی زندگی مدرن مجبور نیستیم برای پیداکردن جوابهاشون راه دوری بریم؛ این روزها خرد اونقدر دمدستی و فراوان شده که از همه جا روی سروکلهمون میباره، از ورقهای تقویم، بستههای چای کیسهای و دربطریها گرفته تا از توی انبوهی از ایمیلها و پیامهایی که دوستهای خوشنیت برامون ارسال میکنن.
جاناتان هایت: من روانشناس اجتماعی هستم. آزمایشهایی انجام میدم و تلاش میکنم گوشهای از زندگی انسان رو کشف کنم؛ گوشهی مدنظرم هم اخلاقیات و احساسات اخلاقیه. استاد دانشگاه هم هستم. در دانشگاه ویرجینیا روانشناسی مقدماتی تدریس میکنم. طی تدریس سعی میکنم کل مبحثهای روان شناسی رو توی بیستوچهار درس کلاسی توضیح بدم. مجبورم هزاران یافتهی تحقیقاتی رو دربارهی هر چیز، از ساختار شبکیهی چشم گرفته تا کارکرد عشق، ارائه کنم. بعدش هم باید امیدوار باشم دانشجوهام همه رو بفهمن و یادشون بمونه. وقتی توی اولین سال تدریسم با این چالش دستوپنجه نرم میکردم، متوجه شدم بعضی نظریهها دائم توی مباحث درسی تکرار میشن. همینطور فهمیدم اغلب این نظریهها رو متفکران گذشته بهروشنی و شیوایی بیان کردهن. یکی از این نظریهها میگه که هیجانهای ما واکنشهامون به اتفاقها و بعضی از بیماریهای روانی هستن. این هیجانها رو فیلترهای ذهنیای به وجود میآرن که از پشتشون به دنیا نگاه میکنیم. من برای خلاصه کردن این نظریه نتونستم بیانی بهتر ازگفتهی شکسپیر پیداکنم: «چیزی به نام خوب یا بد وجود نداره، اما تفکر این تقسیمبندی رو ایجاد میکنه.» کمکم از این نقلقولها استفاده کردم تا به دانشجوهام کمک کنم نظریههای بزرگ روانشناسی رو به خاطر بسپرن. توی همین حین، خودم هم یواش یواش شگفتزده شدم که چقدر از این نظریهها وجود داشتهن.
واسه فهمیدن این موضوع یه دوجین از آثار خرد کهن رو مطالعه کردم. بیشترشون هم به سه منطقهی بزرگ تفکر کلاسیک جهان تعلق داشتن: هندوستان، چین و فرهنگهای مدیترانهای (عهد عتیق و عهدجدید، فلاسفهی یونان و روم و قرآن). همینطور آثار متنوع دیگهای از فلسفه و ادبیات مطالعه کردم که مال پونصد سال اخیر بودن. به محض پیدا کردن یه ادعای روانشناسی،اون رو یادداشت کردهم، از بیانیهای در مورد طبیعت انسان گرفته تا کارکرد مغز یا قلب. هر وقت هم نظریهای پیدا کردهم که توی زمانها و مکانهای مختلف بیان شده بود، بهش به چشم یه نظریهی برتر احتمالی نگاه کردهم. این وسط، به جای تهیهی فهرستی قاعدهمند از ۱۰ تا نظریهی روانشناسی انسانی فراگیر توی همهی دورهها، به این نتیجه رسیدم که پیوستگی خیلی مهمتر از تناوبه. میخواستم راجع به یه مجموعه از نظریهها بنویسم که با همدیگه جور در میآن، براساس هم ساخته شدن و یه داستان میگن دربارهی اینکه چطور نوع بشر میتونه توی زندگیش شادی و معنا رو پیدا کنه.
کمک به آدمها برای پیداکردن شادی و معنا دقیقا هدف یه شاخهی نوظهور از روانشناسی مثبتگراست. اتفاقا من هم توی اون شاخه فعالیت میکنم؛ بنابراین این کتاب یه جورهایی دربارهی خاستگاه روانشناسی مثبتگرا در خرد کهن و کاربردهای امروزی این نوع روانشناسیه. از قضا من دربارهی تحقیقات اون دسته از دانشمندان صحبت میکنم که خودشون رو به عنوان روانشناس مثبتگرا قبول نداشتهن. به هرحال من ۱۰ تا نظریهی کهن و تنوع عظیمی از یافتههای تحقیق مدرن رو بیرون کشیدهم. هدفم این بوده در حد توانم بهترین داستان رو دربارهی عوامل شکوفایی انسان و اون دسته از موانع خوب زیستن که خودمون سر راه خودمون قرار میدیم تعریف کنم.
آیا به خاطر اینکه نمیتوانید تمام کارهای برنامهریزی شدهی روزانهی خود را به پایان برسانید، احساس ناامیدی میکنید؟ آیا به خاطر اینکه به صورت موثر حجم کاری و مسؤلیتهای خانه و محل کار خود را مدیریت نمیکنید، اعتماد به نفستان را از دست دادهاید؟
اگر چنین است، تقصیر شما نیست.
میلیونها نفر از برنامههایی استفاده میکنند که منجر به ناکامیشان میشود. آنها هرچقدر هم که سخت کوش باشند، در پایان هر روز، فهرست بلند بالایی از کارها و وظایف ناتمام برایشان باقی میماند.
قانون اول – عملکرد باعث موفقیت میشود اما وقتی عملکرد غیر قابل اندازهگیری است، شبکهها موفقیت را تعیین میکنند
قانون دوم – عملکرد محدود است، اما موفقیت نامحدود
قانون سوم – موفقیت قبلی ضرب در شایستگی مساوی است با موفقیت آتی
قانون چهارم – اگرچه موفقیت تیمی نیازمند تنوع و تعامل است؛ اما هر شخصی، به خاطر دستاوردهای گروه است که مشهور میشود.
قانون پنجم – با پشتکار، در هر زمانی میتوانیم موفق شویم.
در بخش نتیجه گیری کتاب، نویسنده با شرح داستان موفقیت انیشتین، توضیح می دهد که چطور این 5 قانون باعث موفقیت جهانی او شدند. او می نویسد که:
به طور شگفتانگیزی، این فهرست ساده، داستان موفقیت مشهورترین چهره علمی را در بر میگیرد. اما او تنها نیست. مسیرهای موفقیت برای همه کسانی که به ذهنتان خطور میکند، از پاریس هیلتون گرفته تا سِر مایک جَگِر و نلسون ماندلا، بر پایه این قوانین است. به همین دلیل است که این قوانین جهانی هستند. اگر میخواهیم موفقیت را در زندگی خودمان پرورش دهیم و ترویج کنیم، این قوانین درباره ما نیز کاربرد دارند.
او در ادامه می گوید:
قوانین علمی تغییرناپذیرند؛ یعنی نمیتوان آنها را براساس اهداف خودمان، بازنویسی کرد. در عوض، میتوانیم از آگاهی خود نسبت به آنها استفاده کنیم تا از انتخابهای آتی خود مطلع شویم و از دنیای خود بهره ببریم. چنین چیزی در رابطه با قوانین موفقیت، صدق میکند. نمیتوانیم آنها را تغییر دهیم؛ اما میتوانیم آنها را برای ارزیابی اینکه چه موقع عملکرد برای موفقیت مناسب است و چه موقع مناسب نیست، به کار بگیریم.
وقتی با ابزارهای علمی پرده از راز موفقیت بر میداریم و آن را تجزیهوتحلیل میکنیم، میآموزیم که چه چیزی را میتوانیم و چه چیزی را نمیتوانیم ببینیم. از همه مهمتر اینکه میتوانیم این قوانین مختلف را به ترتیب برای تقویت نتایج به کار گیریم و از این دانش میتوانیم برای تشریح داستانهای موفقیت درباره خودمان استفاده کنیم و از مکانیزمهای فعال در زندگی افرادی که آنها را تکریم میکنیم، پرده برداریم.
—
مقدمه
فصل 1) بارون سرخ و خلبان تک خالِ فراموش شده
قانون اول
فصل 2) گراند اسلَم و دیپلمهای کالج
فصل 3) دستشویی دو میلیون دلاری
قانون دوم
فصل4) هر بطری چقدر میارزد؟
فصل 5) سوپراستارها و قوانین قدرت
قانون سوم
فصل6) بچه گربههای انفجاری و عروسکهای خیمهشببازی
فصل7) گوش شنونده
قانون چهارم
فصل8) کمی متداول، کمی خلاقانه و کمی محزون
فصل9) الگوریتمی که یک دانشمند نادیده گرفته شده، آن را یافت
قانون پنجم
فصل10) خطای انیشتین
مل رابینز ابزار مفیدی را در کتاب «قانون 5 ثانیه» معرفی می کند که در همه زمینه های زندگی کاربرد دارد. قانون 5 ثانیه می تواند در هر لحظه از زندگی روزمره و در مواجهه با دشواری، عدم قطعیت و ترس موثر واقع شود. این قانون ممکن است در بهبود وضعیت سلامت، افزایش بهره وری و مقابله با تاخیرکاری کمک کند. رابینز به شجاع شدن و بیرون رفتن از منطقه راحتی کمک می کند و از همه مهم تر، او توضیح می دهد که کنترل و تغییر ایجاد کردن آسان است!
بخش 1: قانون 5 ثانیه
فصل 1: پنج ثانیه برای تغییر زندگی
فصل 2: قانون 5 ثانیه را چگونه کشف کردم
فصل 3: وقتی از آن استفاده میکنید، میتوانید انتظار اینها را داشته باشید
فصل 4: چرا این قانون جواب میدهد
بخش 2: قدرت شجاعت
فصل 5: شجاعت هر روزه
فصل 6: منتظر چی هستید؟
فصل 7: هیچ وقت این احساس را نخواهید داشت
فصل 8: چطور استفاده از آن را شروع کنیم
بخش 3: شجاعت رفتار شما را عوض میکند
فصل 9: وضع سلامتتان را بهتر کنید
فصل 10: افزایش بهرهوری
فصل 11: به تعویق پایان دهید
بخش 4: شجاعت طرز فکرتان را تغییر میدهد
فصل 12: دست از نگرانی بردارید
فصل 13: به اضطراب پایان دهید
فصل 14: غلبه بر ترس
بخش 5: شجاعت همهچیز را تغییر میدهد
فصل 15: ساختن اعتماد به نفس واقعی
فصل 16: پی آرزوها رفتن
فصل 17: روابطتان را غنا ببخشید
براساس آمارها، حتی در برونگراترین جوامع، حداقل یک سوم افراد درونگرا هستند. آنهایی که اغلب گوش دادن را به حرف زدن ترجیح میدهند، کسانی که نوآوری و خلق میکنند اما علاقه چندانی به نشان دادن خود و مطرح شدن ندارند، کسانی که کار بصورت فردی را به جلسات طوفان فکری درون تیمی ترجیح میدهند. اینها درونگراها هستند و جامعه دستاوردهایی چون قانون جاذبه، قانون نسبیت عام و خاص، آثار هنری مطرح، کامپیوترها و … را مدیون این افراد است.
سوزان کِین در کتاب قدرت سکوت، نشان میدهد که تاکنون چقدر قدرت درونگراها، دست کم گرفته شده و این موضوع چه مقدار به ضرر جوامع تمام میشود. او میگوید برونگرای ایدهآل از قرن بیستم رواج پیدا و تا عمق فرهنگ جامعه نفوذ کرده است. در کتاب، درونگراهای بسیار موفقی معرفی میشوند؛ از سخنران موفق و پرشوری که بعد از هر سخنرانی در تنهایی خود انرژیش را بازیابی میکند، تا فروشندهی موفق و رکورد داری که به قدرت سوال پرسیدنها پی برده است.
نویسنده، ضمن تشریح وضعیت درونگراها در جامعه، شغل و کسبوکار، تربیت و آموزش، ورزش، روابط عاطفی و …، راهکارهای مناسبی هم به درونگراها و هم برونگراهایی که با آنها در ارتباطند، ارائه میکند.
کتاب قدرت سکوت با بیانی شیوا و جذاب، با ارائه نتایج آخرین تحقیقات و با نقل داستانهای واقعی افراد زیادی، میتواند به خوبی دید جامعه و حتی دید خود افراد درونگرا را به درونگرایی تغییر دهد .
کتاب قدرت عادت که در سال 2012 منتشر شد، برای مدت زیادی در لیست پرفروش ترین های روزنامه نیویورک تایمز بود. و از طرفی در لیست تاثیرگذارترین کتاب ها برای مدیران از طرف دانشگاه هاروارد قرار گرفت.
چارلز داهیگ در کتاب قدرت عادت، تحقیقات علمی و اجتماعی را ترکیب کرده و می نویسد: عادت با الگویی روانشناختی به نام «حلقه عادت» شروع میشود که سه فرآیند جداگانه دارد. ابتدا نشانه یا انگیزه(سرنخ) وجود دارد که به مغز شما می گوید وارد مرحله اتوماتیک نسبت به رفتاری خاص شود. بعد از آن، مرحله معمول انجام آن رفتار(روتین) است و مرحله سوم، پاداش است؛ نتیجه و حسی که از انجام آن رفتار برای شخص حاصل میشود، و اینگونه حلقه عادت شکل میگیرد
نویسندگان کتابهای پرفروش «سوییچ (کلید را بزن)» و «ایده عالی مستدام»، این بار به دنبال این سوال رفتهاند که چرا بعضی تجربههای کوچک، ما را تکان میدهد، سطحمان را بالاتر میبرد و حتی متحولمان میکند و چطور میتوانیم چنین لحظات فوقالعادهای ایجاد کنیم.
اگرچه زندگی هر فرد منحصر بفرد است اما اغلب لحظات به یادماندنی ما، دارای چهار بخش غالب است: تعالی، ادراک، غرور و اتصال. اگر این بخشها را در آغوش بکشیم، میتوان جادو کرد و بیشتر و بیشتر لحظات خاص آفرید. تصورش را بکنید که یک معلم، درسی را طراحی کند که شاگردانش تا بیست سال بعد یادشان بماند. یا مدیری که میداند چطور تجربهای پر از لذت برای مشتریانش خلق کند. تصور کنید که برای ساختن لحظات معنادار برای فرزندانتان، شامه قویتری داشته باشید.
این کتاب، دنبال رمز و رازهای جذاب تجربه است. میخواهیم بدانیم چرا دوست داریم بهترین و بدترین لحظه یک تجربه را به ذهن بسپاریم و مابقی را به دست فراموشی بسپاریم. چرا «وقتی همه چیز مشخص است، احساس آرامش داریم اما وقتی این طور نیست، سرزندهتریم.» و بالاخره چرا ارزندهترین و نابترین خاطراتمان از دل دورههای کوتاهی در جوانی بیرون آمده است.
در این کتاب با ما همراه باشید تا ببینم چطور تجربههای کوچک میتواند یک زندگی را متحول کند، تجربهای مانند دو غریبهای که در یک اتاق همدیگر را می بینند و چهل و پنج دقیقه بعد بهترین دوست هم شدهاند (در این مدت کوتاه چه اتفاقی افتاده است؟) یا جوانترین زن میلیاردر جهان، که جهش بزرگش را در زندگی، مدیون سوالی است که پدرش شبها سر میز شام از او می پرسید (به راستی آن سوال ساده چه بود؟)
بسیاری از لحظات تعیین کننده در زندگی ما نتیجه تصادف یا شانس است، اما واقعاً چرا داریم معنادارترین و به یاد ماندنیترین لحظات خود را به شانس و اقبال میسپاریم، در حالی که میتوانیم خالق آنها باشیم؟ کتاب قدرت لحظات راههایی پیش رو ما میگذارد تا بتوانیم تجربیات غنیتری داشته باشیم.
بخش روشنگری این شماره درباره این است که زوجهای موفق چگونه مشکلات خود را حل میکنند. همچنین در رابطه با زندگی دورادور به خاطر کار نیز مقالهای آورده شده است.
مقالات متنوع دیگری در بخش منتخب و همچنین تجربه و ایدهبان منتشر شده است در ادامه میتوانید لیست این مقالات را مشاهده و آنها را مطالعه کنید.
«معادله خوشبختی» کتابی است از نویسنده معروف کانادایی، نیل پاسریچا، کسی که درباره او گفته شده: «دیل کارنگی پدیده قرن گذشته بود و استفان کاوی پدیده دهه گذشته، و هم اکنون نیل پاسریچا را داریم». کتابهای او از زمان انتشار تا به امروز، همواره در لیست پرفروشترینهای نیویورکتایمز قرار داشته و میلیونها نسخه از آنها در سراسر جهان به فروش رسیده است.
فرقی نمیکند که شما یک فرد هجده ساله هستید یا هشتاد ساله، به دنبال موفقیت در کنکور هستید یا راهاندازی کسبوکاری موفق، و یا اینکه می خواهید در زندگی شخصی و روابط عاطفیتان موفق باشید، در هر صورت معادله خوشبختی کتابی است برای همه سنین و تمامی فصول زندگی، از جوانی تا میانسالی و پیری. با دستوراتی ساده و فارغ از هر نوع پیچیدگی که در این کتاب ذکر شده، شما به آسانی می توانید تغییراتی را که میخواهید در زندگیتان ایجاد کنید.
رازهایی که در این کتاب آمده، همگی برگرفته از تجربیات شخصی نویسنده و زندگی واقعی خود اوست، رازهایی که بکارگیری آنها، او را به چنین موفقیتهای بزرگی در سن سیویک سالگی رسانده است.
با مطالعه این کتاب یاد میگیرید چگونه میتوانید از همین لحظه خوشبختتر باشید.
بله، میتوانم با اطمینان به شما بگویم که شما هم اکنون یک بلیط دو ساعته به مقصد خوشبختی در دست دارید!
در این کتاب، با نمونههای بسیاری از مینیمالیستهای دیجیتال مواجه خواهید شد؛ کسانی که با کاهش شجاعانهی زمان سپریشده در اینترنت، از این زمان برای تمرکز بر تعداد کمی از فعالیتهای بسیار باارزش استفاده کردهاند و بدین ترتیب، شاهد تغییرات مثبت بزرگی بودهاند. هدف این کتاب بیان موارد زیر است: بیان دلایل درستی مینیمالیسم دیجیتال، آنچه از شما میخواهد انجام دهید و توضیح دقیق دلایل تأثیرگذاری آنها. در نهایت، اگر دریافتید این نگرش برای شما مناسب است، چگونگی استفاده از آن را به شما آموزش خواهم داد. رابطه ی کنونی ما با فناوری های این جهانِ پر از ارتباطات، بی ثبات است و ما را به ناامیدیِ خاموش نزدیک می کند. اما ما هنوز توانایی تغییر این وضعیت را داریم. البته نمی توانیم برای انجام این کار منفعلانه عمل کنیم و به ابزارها، سرگرمی ها و حواس پرتی های آشفته و افسارگسیخته ی عصر اینترنت اجازه دهیم تا به ما چگونگی گذراندن وقت یا نحوه ی احساساتمان را دیکته کنند. بلکه بایستی خوبی های این فناوری ها را استخراج کنیم و بدی های آنها را کنار بگذاریم. ما به نگرشی نیاز داریم که یک بار دیگر، آرمان ها و ارزش هایمان را به فعالیت های روزانه مان بیفزاید، و سلطه ی هوی و هوس ها و مدل های کسب و کارهای بزرگ مستقر در سیلیکون ولی را کنار بزند. ما به نگرشی نیاز داریم که فناوری های جدید را بپذیرد، اما نه به قیمت از دست رفتن صفات انسانی. ما به نگرشی نیاز داریم که هدف بلندمدت را بر رضایت کوتاه مدت ترجیح دهد. به عبارت دیگر، ما به مینیمالیسم دیجیتال نیاز داریم. هدف این کتاب این است که دلایل درست بودن مینیمالیسم دیجیتال را ارائه کند، آنچه از شما می خواهد انجام دهید و دلیل موثر بودنشان را با توضیحات دقیق تری بیان کند و سپس در صورتی که متوجه شدید این نگرش برایتان مناسب است، چگونگی استفاده از آن را به شما آموزش دهد.
چرا اين بحث مهم است؟ يادگيري درباره شخصيت و هويت براي داشتن يك زندگي هدفمند و معنادار ضروري است. وقتي بدانيم ريشه اصلي صفات ما از كجاست خودآگاهي بيشتري بهدست ميآوريم و اين كليد رسيدن به فهم و شناخت بيشتر خودمان است. ما در دوراني هستيم كه معنا و كشف هويت فردي براي هر كس به بخش مهمي از زندگي تبديل شده است و افراد تلاش ميكنند تا خود و مقصود و هدفشان از زندگي را پيدا كنند، لذا به نظر ميرسد شناخت خود و آشنايي با صفات و خصوصياتي كه داريم اولين گام براي رسيدن به اين هدف است. وقتي از شخصيت خودمان و كاركردهاي خاصي كه داريم اطلاعي نداشته باشيم، يعني دقيقاً خودمان را نميشناسيم و نميدانيم دليل برخي از رفتارهايمان چيست. در اين صورت نميفهميم چه چيزي باعث شده جايي باشيم كه اكنون هستيم. علاوه بر اين از موانع و سختيهايي كه در آنها رشد كردهايم و توانستيم شخصيتمان را بسازيم غفلت ميكنيم و مهمتر از همه اينها اينكه نسبت به خواستهها و نيازهاي واقعي خودمان در موقعيتهاي مختلف بي اطلاع خواهيم بود.
ده دلیل برای اینکه درباره جهان اشتباه فکر میکنیم – و چرا اتفاقات جهان از آنچه به نظر میرسند، بهترند
پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز
– «یکی از مهمترین کتابهایی که تا به حال خواندهام – یک راهنمای ضروری برای تفکر روشن نسبت به جهان» – بیل گیتس (او گفته است به تمامی کسانی که در سال 2018، از دانشگاههای آمریکا فارغالتحصیل شوند، یک جلد از کتاب واقعیت هدیه میدهد!)
فکر میکنید هفتهی گذشته خواب کافی نداشتهاید؟ آیا میتوانید آخرین باری را بهیاد آورید که بدون زنگ ساعت از خواب بیدار شدید و بدون نیاز به کافئین احساس شادابی داشتید؟ آیا میدانید چرا میخوابیم و نیاز است چگونه و به چه میزان بخوابیم؟ اگر جوابتان به هریک از این سؤالات «نه» است، شما تنها نیستید. دوسوم بزرگسالان در تمام کشورهای توسعهیافته نمیتوانند هشت ساعت خوابشبانهی توصیهشده را داشته باشند. همچنین اکثر ما نمیدانیم چرا می خوابیم و ماهیت خواب چیست.
شک دارم که از این واقعیت شگفتزده شده باشید، اما ممکن است از عواقب آن شگفتزده شوید. بهطور معمول، خوابِ شبانهی کمتر از شش یا هفت ساعت به سیستم ایمنی بدن شما آسیب میزند و خطر ابتلا به سرطان را بیش از دو برابر میکند. خواب ناکافی یکی از عوامل مهم در سبک زندگی است و تعیین میکند که آیا شما به بیماری آلزایمر مبتلا خواهید شد یا خیر. در کتاب چرا میخوابیم به تفصیل توضیح داده شده که خواب ناکافی (حتی کاهش اندک آن فقط به مدتِ یک هفته) سطح قند خون را بهشدت مختل میکند، تاجاییکه در زمرهی پیشدیابتیها طبقهبندی میشوید. خواب کوتاه احتمال انسداد و تنگ شدن رگهای قلب را افزایش میدهد و شما را در معرض بیماریهای قلبی عروقی، سکته و نارسایی قلبی قرار میدهد. براساس جملهی خردمندانهی شارلوت برونته که گفته بود «ذهن ناآرام بالش بیقرار میسازد»، اختلال خواب در افزایش اوضاع نامساعد روانی، ازجمله افسردگی، اضطراب و خودکشی، نقش زیادی دارد.
شاید شما نیز متوجه شدهاید که وقتی خستهاید تمایل بیشتری به غذا خوردن دارید. این تمایل تصادفی نیست. خوابِ خیلی کم موجب افزایش هورمون گرسنگی و کاهش هورمون سیری میشود. با وجود اینکه معدهتان پر شده، هنوز هم میخواهید بیشتر غذا بخورید. افزایش وزن در بزرگسالان و کودکانی که دچار کمبود خواب هستند اثبات شده است. بدتر از آن، اگر بخواهید رژیم بگیرید اما همزمان خواب کافی نداشته باشید، رژیمتان بیهوده است، زیرا بیشترِ وزنی که از دست خواهید داد متعلق به تودهی عضلانی بدن است، نه چربی.
با درنظرگرفتن مجموع پیامدهای مربوط به سلامتی، که مطرح شد، پذیرفتن این رابطهی اثبات شده آسانتر میشود: هرچه خواب شما کوتاهتر باشد، طول عمرتان هم کوتاهتر خواهد بود. بنابراین، این گفتهی قدیمی که «من وقتی میخوابم که مرده باشم» مضر است. اگر این طرز فکر را قبول کنید، زودتر خواهید مرد و کیفیت آن زندگی(ـِکوتاهتر) افتضاح خواهد بود. کِش محرومیت از خواب فقط میتواند تا پیش از آنکه پاره شود، کشیده شود. متأسفانه، انسان درحقیقت تنها گونهای است که عمداً خود را از خواب محروم میکند، بدون اینکه سود معقولی کسب کند. همهی مؤلفههای سلامتی و لایههای ظاهراً بیشمارِ بافتِ اجتماعی، براثرِ غفلت پرهزینهی ما از خواب، در حال از بین رفتن هستند: هم ازنظر انسانی و هم ازنظر مالی. تاجاییکه سازمان بهداشت جهانی (WHO) شیوع کمبود خواب در کشورهای صنعتی را اعلام کرده است. تصادفی نیست که کشورهایی که، طی یک قرن گذشته، زمان خواب در آنها به طرز چشمگیری کاهش یافته است (مانند آمریکا، انگلستان، ژاپن، کرهجنوبی و چندین کشور در اروپای غربی) بیشترین رشد افزایش را در بیماریهای جسمی و اختلالات روانی ذکرشده متحمل شدهاند.